هفته گذشته این استاد دانشکده مهندسی برق دانشگاه صنعتی شریف که سوابقی چون معاونت وزیر علوم، سرپرست وزارت پست و تلگراف و تلفن، ریاست دانشگاه تهران، وزارت ICT، معاونت ریاستجمهوری و ریاست سازمان مدیریت و برنامهریزی را در پرونده کاری دارد و هماکنون در شورایعالی انقلاب فرهنگی و مجمع تشخیص مصلحت نظام عضویت دارد در جمع دانشجویان دانشگاه شیراز حاضر شد و به ارزیابی وضعیت فناوری اطلاعات در کشور پرداخت.
در سالهای پس از انقلاب، تقابل ۲ دیدگاه در مدیریت کشور به چشم میخورد؛ دیدگاهی که قائل به برنامههای بلندمدت نبوده است و تفکر نیازمندی به برنامه.
در دهه گذشته، تفکر نیاز به برنامه غالب شد و از آنجا که تغییرات مدیریتی در کشور ما زیاد است - که در یک کشور انقلابی هم طبیعی است- ضرورت داشتن برنامههای بلندمدت برای پرهیز از سلایق زودگذر مدیران دولتی بیشتر احساس میشد و مطابق با بند ۱۱۰ قانون اساسی، مقام معظم رهبری مصوب فرمودند که کشور نیاز به برنامه دارد.
تفکر من هم در دولت و برنامههای مصوب بر همین اساس بود. بهخصوص برنامه سوم توسعه با همین دیدگاه ترسیم شد و به تصویب مجمع تشخیص مصلحت نظام رسید و در سال ۸۲ با مشورتها و بررسیهای زیاد، سند چشمانداز به تصویب مجمع رسید و نهایتا توسط مقام معظم رهبری ابلاغ شد که مقرر شده است طی ۴ برنامه توسعه، به اهداف پیشبینیشده در چشمانداز در سال ۱۴۰۴ برسیم نظیر جایگاه اول علمی، فنی و... در منطقه.
این چشمانداز یک قانون ملی است که کل نظام پشتیبان آن است و حتی مصوبات مجمع را خود مجمع هم نمیتواند تغییر دهد مگر با تایید رهبری. لذا ثبات بسیار خوبی در این سند وجود دارد.
تلاش برای اول شدن
ما در منطقهای میخواهیم در حوزه علم و فناوری اول شویم که کشورهایی نظیر ترکیه و ... هم وجود دارند لذا رقابت بسیار سنگین است.
ولی از طرف دیگر ما تجربه اجرای موفق ۳ برنامه توسعه را داریم، بهخصوص برنامه سوم که شاخصهای مورد نظر در آن برنامه به دست آمد یا اینکه به آنها نزدیک شدیم. این تجربه موفق نشان داد که کشور ظرفیت رسیدن به جایگاه ترسیم شده را داراست.
یک عزم ملی، اراده قوی، پایبندی به سند چشمانداز و برنامههای توسعه و دادن نقش به جوانان متعهد و متخصص از لوازم تحقق این چشمانداز است. و البته آنچه نیاز است مدیریت و بهرهبرداری از این ظرفیتهاست.
بهراستی اگر سند چشمانداز محقق شود، چه میشود؟ میتوان با حفظ ارزشها در یک حکومت دینی به رفاه مردم، به آزادی، به معیشت ایشان توجه کرد. میشود امنیت اقتصادی، سیاسی و اجتماعی مردم را تامین کرد.
برنامهای مبتنی بر دانایی
اعتقاد من این است که مزیت کشور ما منابع زیرزمینی و نفت نیست بلکه نیروی انسانی است. برنامه چهارم توسعه نیز مبتنی بر دانایی نام گرفت. در این برنامه، جهتگیریها به گونهای است که جایگاه ترسیم شده ما را در چشمانداز محقق میکند.
رشد اقتصادی ۸ درصد، نرخ بیکاری تک رقمی، تورم یک رقمی از دستاوردهای این برنامه است البته اگر به اجرای برنامه براساس ضوابط و لوازم مورد نظر متعهد بود و بتوان مدیریت کرد.
بهعنوان مثال در بخش علمی کشور باید ۲.۵ درصد از تولید ناخالص ملی بهعنوان سهم پژوهش تخصیص داده شود. مدیریت دانشگاهها و مراکز تولید علم به سمت استقلال پیش برود و به هیأت امناء سپرده شود. دیدگاهی که متأسفانه روند حرکت 3سال گذشته برخلاف آن بوده است.
بسیج امکانات
در سیاستهای کلی برنامه چهارم، بندهایی همچون سازماندهی و بسیج امکانات و ظرفیتهای کشور در جهت افزایش سهم کشور در تولیدات علمی شامل تقویت نهضت نرم افزاری و ترویج پژوهش و کسب فناوریهای نو مانند فناوری اطلاعات وارتباطات شروع خوبی داشتهایم ولی باید این رشد را ادامه میدادیم. ما توسعه ۶ فناوری را در دستور کار خود قرار دادیم.
فناوری نانو را برای آن هدفگیری کردیم تا در بین ۱۵ کشور اول دنیا باشیم. فناوری زیستی که نتیجه اش رفاه مردم است و امروزه در دنیا نزدیک به ۵۰ تا ۶۰ درصد از طرحهای تحقیقاتی به آن تخصیص مییابد.
دستاوردهای ما در این زمینه کمتر از انرژی هستهای نبود ولی آن سیاسی شد و خوشبختانه این مصون ماند. سومین فناوری، فناوری اطلاعات و ارتباطات است که از نظر من یک ضرورت و الزام است نه یک انتخاب.
لذا چارهای جز سرمایهگذاری در این زمینه نداریم. بهعنوان مثال، زمانی که من وزیر پست و تلگراف و تلفن بودم، نسبت به استفاده از فناوری دیجیتال اقدام کردیم. بسیاری بعدها از من قدردانی کردند برای این تغییر فناوری.
جواب من این بود که هیچ چارهای نداشتیم. انتخاب فناوری دیجیتال در آن مقطع یک الزام بود. نه تنها روند توسعه در دنیا به این سمت بود بلکه حتی استفاده از سیستمهای قدیمی و آنالوگ، هزینه ما را بسیار بیشتر میکرد. درخصوص فناوری هم جای بحث وجود دارد.
آیا در این حوزه صرفا باید مصرفکننده باشیم یا اینکه فناوری را بومی کنیم؟ در همه حال بر این باور بودهام و هستم که با توجه به ظرفیت بالای کشور در این بخش نظیر استادان و دانشجویان بسیار با انگیزه، باید در این بخش به سمت خوداتکایی و خودباوری برسیم.
باید اعتماد کنیم به بخش خصوصی خودمان و البته با دنیا تعامل کنیم و نباید قطع رابطه کنیم. وهمچنین دیگر فناوریها نظیر هوافضا و فناوری هستهای جزء این فناوریهاست.
توجه به زیرساختها
در فصل چهارم برنامه توسعه مبتنی بر دانایی، توسعه ICT و نیل به جامعه دانایی محور به زیرساختهای قوی نیاز داریم.
زیرساختهای مخابراتی که در این زمینه کارهایی انجام شده است، زیرساخت حقوقی که هنوز جای کار بسیار است، زیرساخت امنیتی که در این زمینه بسیار آسیبپذیر هستیم و زیرساختهای اقتصادی و اجتماعی.
اگر به کشورهای پیشرفته نگاهی بیندازیم، وابستگی آنها در زیرساختهای حیاتیشان نظیر آب، برق، انرژی و...
روزبهروز به فناوری اطلاعات و بهخصوص اینترنت بیشتر میشود. این روند تا یکیدو دهه دیگر اجتنابناپذیر است.
بسیاری از نیازهای جوامع بشری عمدتا از طریق فضای سایبر انجام خواهد گرفت و این بهدلیل مزایا و ویژگیهایی است که ICT دارد، نظیر افزایش عملکرد و بهرهوری، افزایش سرعت ارائه خدمات، دقت انجام کار، کاهش هزینهها، کاهش مفاسد اداری که یکی از آفتهای مهم و خستهکننده کشورهای درحال توسعه و کشور ماست و متأسفانه در این زمینه توفیقی نیافتهایم.
و دیگر مزایا همچون ایجاد کار تمام وقت ۲۴ساعت و ۷ روز هفته و ایجاد همکاری از راه دور. برآورد میشود در سال ۲۰۱۰ در هر ۷۲ روز، حجم اطلاعات در دسترس بشر، 2برابر شود. با این نگاه بود که سند چشمانداز ترسیم شد.
سیاستهای بازدارنده ممنوع
در عمل برای استفاده از ICT باید از تمام توان استفاده کرد. نباید با تنگنظری و کوتاهبینی به محدودیتهای استفاده از ICT بیفزاییم. متأسفانه عملکرد کشور در دو سه سال گذشته در این زمینه به هیچ وجه با جهتگیریهای سند چشمانداز مطابقت ندارد.
شاید در زمینه فناوری اطلاعات و ارتباطات، کارهایی انجام شده و پیشرفتهایی صورت گرفته باشد ولی این پیشرفتها با رشد جهانی و همچنین با رشد مد نظر برنامه چهارم توسعه به هیچ وجه مطابقت ندارد لذا ارائه آمار، در زمینه افزایش شاخصها بدون درنظر گرفتن شاخصهای مدنظر برنامه توسعه و مقایسه با رشد جهانی صحیح نیست.
بهعنوان مثال در افزایش ضریب نفوذ اینترنت یا توسعه ICT در سه سال گذشته، پیشرفتهایی ایجاد شده ولی در مقایسه جهانی، رتبه آمادگی الکترونیکی ایران در مقایسه با دیگر کشورها افت قابل ملاحظهای کرده است.
در منطقهای که قرار است رتبه اول علمی و فناوری را کسب کنیم و با کشورهایی نظیر ترکیه و رژیم اشغالگر اسرائیل رقابت کنیم، میبینیم که حتی از کشوری نظیر پاکستان هم رتبه پایینتری کسب میکنیم.
حال اینکه این رتبهبندیها و شاخصها دقیق است، جای بحث نیست، مهم این است که رشد ما از رشد مورد انتظار کمتر بوده و این به معنی عقبماندگی در این حوزه است.
شایان ذکر است در اسناد بالا دستی کشور، تکلیف روشنی در این زمینه برای دولت تعیین شده است.
نگاهی که به ICT باید داشته باشیم نه بهعنوان بخشی که زیربنایی بوده بلکه بهخاطر اینکه در دیگر بخشها هم برای رسیدن به چشمانداز مؤثر است. نقش ICT باید در کلیه بخشها لحاظ شود و این فناوری میتواند در بین همه فناوریها برای ما مزیت باشد.
با تصویب اصل ۴۴ و نقش بخش خصوصی، میتوان امیدوار بود که بخش خصوصی و دانشگاه با فعالتر شدن این مهم را به انجام رساند. دولت باید نقش حمایتی داشته باشد نه بازدارنده. دنیا باشتاب وحشتناکی در حال رشد است. ما حق نداریم سیاستهای بازدارنده و کندکننده داشته باشیم.
برای استفاده از این مزیت، نیاز به یک فضای امن داریم. متأسفانه در بخش امنیت تبادل داده، وضعیت مطلوبی نداریم و آسیبپذیریمان زیاد است.
خوشبختانه انجمن رمز ایران که تشکیل شده است از تعدادی استادان و دانشجویان با انگیزه و متخصص، اخیرا سیاستهای کلان امنیتی کشور در این زمینه را تهیه و به مجمع تشخیص مصلحت نظام ارائه کردهاند.
امیدوارم این سند تصویب و مبنای عمل قرار گیرد. سند افتا (امنیت فضای تبادل اطلاعات) در پایان دولت قبل تدوین شد ولی متأسفانه تا کنون مورد توجه و عمل دولت قرار نگرفته است، اخیرا با اصلاحاتی اندک دوباره در دستور کار قرار گرفته است.
ما باید بحث خودکفایی را در صنعت ICT دنبال کنیم هم بهدلیل تجربهای که پیدا کردهایم، هم بهدلیل ظرفیت و توان بالایی که داریم و هم بهدلیل بازار خوبی که در این زمینه وجود دارد.
ما با این نگاه در انجمن رمز ایران به این صنعت بهعنوان یک صنعت پیشتاز در کشور نگاه میکنیم و سند افتا بهعنوان یک سند پیشتاز باید در برنامهریزیهای ICT دنبال شود.
امیدوارم این نکات مدنظر و توجه مدیران ذیربط قرار گیرد. فعالیت در زمینه ICT یک ضرورت است و کم کاری در این زمینه باعث ایجاد هزینههای هنگفت اقتصادی و وابستگی شدید به کشورهای بیگانه میشود.